اینجا بارون منو خیس نمیکنه

لذت بارون... لذت بوکشیدن خاک بارون خورده... لذت قدم زدن دوتایی بدون چتر... لذت پیاده راه رفتن توی خیابون

ولی عصر... لذت عبوراززیردرختای خم شده توی پیاده رو... لذت خیس شدن ،وقتی آب ازهمه ی جونمون می

چکه... لذت گرفتن دستت توی جیب بارونی ات... لذت نزدیک شدن به گرمای تنت... لذت دویدن تا ته یه کوچه...

لذت پناه گرفتن زیر سردر یکی ازخونه ها... لذت نگاه کردن به تو،وقتی آب ازگونه هات میاد پایین... لذت بی هوا

بوسیدنت وقتی تسلیم من میشی... لذت فشرده شدن دستم توی دستت... لذت اولین بوسه میون این همه شلوغی...

میون این همه دستی که توی دست دیگه فشرده میشه... میون این همه نگاه... میون دویدن های زیربارون تا ته

کوچه...‏ تو نیستی،هیچ لذتی نیست...‏ اینجا بارون منوخیس نمیکنه...‏‎ ‎



[ جمعه 89/10/24 ] [ 1:13 عصر ] [ asheghe tanha ] نظر