تقدیم به مامانم...
گویندمرا چو زاد مادر، پستان به دهن گرفت آموخت،
شبها برگهواره ی من، بیدارنشست و خفتن آموخت،
یک حرف ودو حرف برزبانم، الفاظ نوشت وگفتن آموخت،
دستم بگرفت و پابه پا برد تا شیوه ی راه رفتن آموخت،
پس هستی من ،ز هستی اوست،
تا هستم و هست دارمش دوست
[ پنج شنبه 89/10/23 ] [ 10:11 عصر ] [ asheghe tanha ]
نظر