سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مجنون

یه روز دیدم مجنون نشسته، هی با دستش مینویسه لیلی ،هی گریه میکنه ،اشکش میاد،

اسم لیلی پاک میشه،

 

خاک تبدیل به گل  میشه،

بهش  گفتم:چیکار  میکنی؟

گفت:چون میسر نیست ما را  کام  او،عشق بازی می کنم با نام او

 



[ چهارشنبه 89/7/28 ] [ 2:2 عصر ] [ asheghe tanha ] نظر