ما ز یاران چشم یاری داشتیم....
هیچ کس اشکی برای ما نریخت،
هر که با ما بود از ما گریخت،
چند روزیست حالم دیدنیست،
حال من از این و آن پرسیدنیست،
گاه بر روی زمین زل میزنم،
گاه بر حافظ تفال میزنم،
حافظ دیوانه فالم را گرفت،
یک غزل آمد حالم را گرفت،
ما ز یاران چشم یاری داشتیم،
نیک غلط بود آنچه می پنداشتیم........
[ سه شنبه 89/7/20 ] [ 10:28 صبح ] [ asheghe tanha ]
نظر