سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حجله یا گور؟!(مهدی اخوان ثالث!!!)طنز

شنیدم در دهی از آنورآباد

جوانی سخت کمرو گشت داماد

تو گویی جز سکوت و جز شنفتن

 نداردهیچ زادی بهرگفتن

شب عیش و زفاف و وصلت آمد

جوان درحجله باصدخجلت آمد

دو محرم را به خلوت کرده بودند

 فراش وصل راگسترده بودند

 مهیا مقتضی و منع مفقود

گل وگلچین و رخصت هرسه موجود

 ولی کمرو جوان،هررشته میتافت برای گفت وگو حرفی نمیافت

عروس ازانتظارخودکلافه

ز بیتابی وخشمش پرقیافه

به قول پیرهای استخوان دار

 جوان خندان شود باکاه دیوار

 جوان و اینقدر بیحال وکمرو؟

ندانم کاه دیوار است یا شو؟

سرانجام آن جوان دل را به دریا زدوپرسید ازهمسرکه آیا

تومیدانی اصول دین بودچند؟

عروسش زدتمسخربار لبخند

که حجله ست این،نه گور ای خانه آباد!

نکیر ومنکری تو،یا که داماد؟!

 خدایا حجله ام راگورگردان ز من این کره خر را دور گردان!

البته باعرض معذرت ازدوستان ،دیدم جنبه ی طنز داره گذاشتم،لطفا برداشت بد نکنید.‏‎ ‎



[ دوشنبه 89/12/16 ] [ 10:38 عصر ] [ asheghe tanha ] نظر